زبانحال حضرت قاسم با سید الشهدا علیه السلام
بس که زخم ازچارسوبنشسته بر زخم تنم پیرهن مانند تن، تن گشته چون پیراهنم گشتــه ام نقش زمین مگذار پــامـالـم کنند گر چه پرپر گشته ام آخرگل این گلشنم بی زره آورده ام رو جـانب میـدان عشق تا بدن صد چاک تر گردد به زخم آهنم دوش با من گفتی ای جان عمو قربـان تو آن که در راه عـمــو باید فـدا گردد منم زودتربشتاب و جسمم را ببرگیر ای عمو زآنکه میخواهم درآغوش تودست وپا زنم من به جای اکبر و تو نیزهمچون مجتبی دست افکن چون پدر ازمرحمت برگردنم (میثم) از این آتش سوزان دل و جان را بسوزد تا زسوزت شعله بر خلق دو عـالم افکنم |